در دنیای امروز که عصر ارتباطات نامیده می شود ،هر انسانی که بتواند با دیگران ،حتی با اشیای اطراف ولحظه های زندگی اش ارتباط خوب وموثری را برقرار نماید ،انسان موفقی است
عده ای می گویند : من نمی توانم روی دیگران تاثیر مطلوب بگذارم وکسی به حرفهای من گوش نمی دهد و می پرسند چه کار کنیم که در ارتباط با دیگران تاثیر گذاری بیشتر ومطلوب تری داشته باشیم ؟
در پاسخ به این گروه باید بگوئیم : دلائل عدم ارتباط خوب ،نداشتن باورها ومهارتهای ارتباط مناسب است وچون آدمها محصول عادتها هستند بهتراست با کشف راههای جدید ارتباطی، عادتها را شکست . گام اول کسب آگاهی و اطلاعات درست و یافتن روشهای ارتباط جدید و موثر است.
معمولا هر فرد در ارتباط با دیگران می اندیشد که :
دراین ارتباط : 1-من خوبم تو بدی
2-من بدم تو بدی
3-من بدم تو خوبی
4-من خوبم تو خوبی
شما جزو کدام دسته هستید ؟ دسته اول کسانی هستند که همیشه حق به جانب خود می دهند وحتما شما بهتر از من میدانید که این افراد نمی توانند افراد موفقی باشند
دسته دوم کسانی هستند که بیش از حد بد بین هستند وافراد بد بین هم موفقیتی در امر ارتباط نخواهند داشت .
دسته سوم هم کسانی هستند که اعتماد به نفس لازم را ندارند ومتاسفانه ممکن است که مورد سوئ استفاده قرار گیرند .
توصیه من به شما این است که بر این باور باشیم که هم من خوبم و هم فردی که با او ارتباط برقرار می کنیم تا در ارتباط به تفاهم برسیم ، مشکل امروز بیشتر خانواده ها عدم تفاهم نیست بلکه سوئ تفاهم است . ÷س به نقل از " آلبرت هریس " با خود بگوئیم : من خوبم ،شما هم خوبید .
چند روز پیش از کسی شنیدم که می گفت : به خدا نگو ،خدایا یک مشکل بزرگ دارم بلکه به مشکل بگو یک خدای بزرگ دارم .
چقدر خوبه به تمام مطالبی که در روز برمی خوریم از زاویه یدگری نگاه کنیم چون گاهی وقتها وقتی به یک مسئله از دیدهای دیگر نگاه می کنیم تازه می فهمیم که چقدر بعضی از مسائل رابزرگ وبغرنج کرده ایم واگر بادید مثبت تری به مساله نگاه می کردیم شاید به راحتی میتوانستم آن راحل کنیم و با یک مثبت نگری تلاش وکوششمان رادو چندان میکردیم تا شاهد به هدف رسیدنمان باشیم.
اندیشه زیبا ومثبت می تواند بهشتی در زندگی انسان بسازد ،همان طور که اندیشه ی منفی و یاس آور می تواند جهنمی در زندگی خلق کند .انسانها همکان خواهند شد که در اندیشه آنند.بنابراین آینده هر کس در گرو چگونگی نگرش او به زندگی است موفق ترین انسانها کسانی هستند که که توانستهاند در ذهن خود اندیشه های مثبت داشته باشند آنان که می پندارند "قادر نیستند " در واقع مثبت نگری را کنار گذاشته اند ودر جنبه های منفی وقایع تمرکز یافته اند .
چرا عصبانی میشی ؟
خشم یک نوع هیجان و احساس کاملاً طبیعی و عادی استکه همه انسانها برای نشان دادن احساسات و یا دفاع از خود در برابر دیگران نشان می دهند .
ناراحتی داد می زنی توهین می کنی ناسزا مگویی فحاشی میکنی تحقیر میکنی یا اینکه هل میدهی میزنی و....
این ها نشان دهنده دو نوع خشونت است کلامی وغیر کلامی
می خواهی نشانه های خشونت را بدانی:
عدم کنترل کلام ورفتار
لرزش دستها وپاها
برافروختگی چهره
عرق کردن بدن
تپش قلب
قرمز شدن چشم
سرد شدن انگشتان دست وپا
گرفتگی عضله ها
تغییر فشار خون
چه چیزهایی می تواند باعث خشونت بشود :
ناکامی :
بعضی وقتها در رسیدن به آن چیزی که می خواهیم دچار مشکل میشویم ووقتی احساس ناکامی به ما دست میدهد ممکن است با خشونت رفتار کنیم .
الگوبرداری :
گاهی بچه ها با دیدن رفتار پدر ومادر ،معلم ، ویا فیلمها ،بازیهای کامپیوتری خشن ، از آنها الگوبرداری می کنند و بعد شاهد تکرار اعمالی هستیم که دیده اند .
حفظ موقعیت :
برخی افراد وقتی که موقعیت خودشان رادر خطر می بینند ویا درحال تزلزل هستند ،به خشونت متوسل می شوند .
احساس حقارت :
فردی که احساس حقارت می کند ، ممکن است برای جبران آن از خود خشونت نشان دهد .
کمبود محبت :
فرزندی که احساس کمبود محبت میکند ، برای جلب توجه والدین و اطرافیان ممکن است دست به خشونت بزند .
اختلاف خانوادگی :
در خانواده هایی که اختلاف خانوادگی ، امنیت روانی خانواده را کاهش داده است ، اعضای خانواده نسبت به هم رفتارهای خشونت آمیز بیشتری دارند .
انتظارات بیش از حد :
در خانواده هایی که درخواست فرزندان را بلا فاصله وبه صورت کامل برآورده می کنند ، فرزندان پر توقع بار می آیند ودر صورتی که خواسته های آنان با تاخیر برآورده شود ، دست به خشونت می زنند .
عدم شناخت توانایی :
شخصی که به دلیل عدم شناخت واقعی از توانائیها ی شخصی ، انتظارات غیر واقعی از خود دارد وقتی به موفقیت مورد نظر دست نیابد ،ممکن است ،رفتارهای خشونت آمیز از خود نشان دهد .
عوامل زیست محیطی :
عواملی مانند آلودگی هوا و آلودگی صوتی نیز می تواند آستانه تحریک پذیری فرد را کاهش داده و به رفتارهای خشونت آمیز در او منجر شود .
عوامل اجتماعی :
فقر اقتصادی ، خستگی از کار روزانه ، ترافیک ، بیکاری ، تبعیضها ،و.......میتواند از عوامل موثر در بروز خشونت باشد .
چیکار کنیم عصبانی نشیم ؟
v سعی کنیم از موقعیتی که باعث به وجود آمدن خشونت میشود دوری کنیم .
v بین اعضای خانواده فضای گرم وصمیمی بهجود بیاوریم.
v وعده هایی به بچه ها بدهیم که توانایی انجام دادنش را داشته باشیم .
v وقتی دیدیم فرزندمان دچار ناکامی شدهموفقیتهای قبلی اش را به خاطرش بیاوریم .
v از انجام اعمال خشونت آمیز پیش فرزندانمان خودداری کنیم .
v از تحقیر وسرزنش پرهیز کنیم .
v موقع خشم با خوردن آب سرد فشارهای درونی خودمان را کنترل کنیم .
v وقتی زمینه بروز خشونت را در خودمان دیدیم ،سعی کنیم با شمارش اعداد معکوس به آرامش برسیم .
v با خندیدن می توانیم بروز خشم را کاهش بدهیم .
v با شناختن ونوشتن زمینه های بروز خشونت خود ،از تکرار شدن آن جلوگیری کنیم .
v با ایجاد و تقویت روحیه بزر گمنشی در خود ، سعی کنیم آنهایی را که ما را خشمگین کردهاند ، ببخشیم .
v با عدم تحریک ضعفها و احساسات منفی دیگران از بروز خشم در آنها جلوگیری کنیم .
v با زشت دانستن رفتارهای خشونت آمیز می توانیم ، خشونت خود را کنترل کنیم .
v با ورزش منظم و پرورش روح جوانمردی ، خشونت را از خود دور کنیم .
v با به کار گیری مهارتهای ارتباط مانند شمرده و آرام صحبت کردن ، لحن دوستانه و مودبانه ، بیان کلمات محترمانه و.... از بروز خشونت جلوگیری کنیم .
v اجازه ندهیم فرزندانمان از طریق خشونت به خواسته هایشان برسند چون این شیوه باعث تقویت رفتارهای خشونت آمیز میشود .
v در صورت پذیرفتن واقعیت ها و محدودیتها ی زندگی در برابر ناملایمات ، خشونت کمتری از خود نشان می دهیم .
v رفتار توام با صبر واز خود گذشتگی و.......ما را از به کار گیری خشونت بی نیاز می کند .
v با توجه کافی و پاداش دادن به رفتارهای به رفتارهای مثبت ،شایستگی و موفقیتهای فرزندان ،آنان را از رفتارهای تهاجمی دور کنیم .
v با آشنا کردن بچه ها به حق وحقوق خودشان ودیگران آنها را را از خشونت ورزیدن منع نماییم .
v با مشارکت دادن فرزندان در تصمیم گیریهای خانواده از بروز رفتارهای تهاجمی آنان بکاهیم .
v از مقایسه فرزندان اکیداًخودداری کنید .
v درصورت تکرار رفتارهای خشونت آمیز ،برای غلبه بر خشم خود از افراد متخصص (مشاور یا روانشناس )کمک بگیریم .
اگر تصور کنیم امروز آخرین روز زندگی ماست ،شاید هرگز به خشونت متوسل نشویم .
دوست
دریغ ودرد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
بیاموزمت کیمیای سعادت زهم صحبت بد جدایی،جدایی
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
انسان در دوران کودکی در محیط اجتماعی رشد می کند در مدرسه ، کوچه ،و..... دوستانی دارد . در نوجوانی گروه گرایی رشد می کند و نوجوان تمایل به گروه و عضویت و تبعیت از آن پیدا می کند .
در گروه دوستان آماده ورود به زندگی بزرگسالی می شود . دوست خوب و گروه خوب مبنای شگل گیری شخصیت خوب در آینده است .
دوست وگروه نا مناسب باعث اختلال شخصیت و بزهکاری و جرم و جنایت می شود .
در یک دوست خوب باید ویژگی های زیر باشد :
1- تقریباًهم سن شما باشد .
2- 2-عیوب شما را بدون غرض به شما هدیه کند .
3- راز دار شما باشد ودر پشت سر شما غیبت نکند .
4- هر چه را به خود می پسندد برای شما نیز بپسندد و بر عکس .
5- در مشکلات یاور شما باشد .
6- از راهنمایی و دلسوزی نسبت به شما دریغ نورزد .
7- مصاحبت با او به رشد معنوی و علمی و اجتماعی شما بیافزاید .
8- دیدار او شما را به یاد خدا بیاندازد .
9- زود عصبانی نشود و از حق وعدالت تجاوز نکند .
10- وجود او و دوستی اش با شما به اعتبار شما بیافزاید .
٭
٭ ٭بنابر این سعی کنید که دوستانتان تا حد امکان به معیارهای بالا نزدیک باشند. ٭ ٭
هر وقت به همدیگر می رسیم به هم دیگر با یک چهره حق به جانب نگاه می کنیم وتوقع داریم طرف مقابل در کمال تواضع با ما برخورد کنه وبه ما سلام بده وبا روی خوش از ما استقبال کنه !و با خودمون می گوئیم فکر میکنه یادم رفته با من چیکار کرده در حالی که باید یک چیزهایی را هم به خاطر داشته باشیم
مردم در زندگی اجتماعی خود نیازمند گذشت هستند ، برای اینکه به طور طبیعی برای هر شخصی صحنه ای پیش می آیدکه حق او از طرف دیگران تضییع می شود .
واگر همه کسانی که حقی از آنها ضایع شده است ،به دنبال انتقام باشند و دنبال فرصتی مناسب برای مقابله به مثل باشند و بدی را مانند آن پاداش دهند ،طبعاً
همه افراد دائماًدر حال ستیز با همدیگر خواهند بود در چنین جامعه ای ،زندگی جز مصیبت و نا امنی مفهوم دیگری ندارد .
امیر المومنین (ع) در این مورد می فرمایند :
"بدترین مردم کسی است که از لغزش دیگران نگذرد و زشتی های دیگران را نپوشاند".
وقتی بعد از تعطیلا ت عید وارد مدرسه شدم قبل ازاین که به خودم بجنبم بچه ها از سرو کولم بالا می رفتند
خانم عیدتون مبارک
خانم سال نو مبارک
خانم دلمون براتون تنگ شده بود
ومن در بهت این همه محبت !
هیچ چیز صادقانه تر ازمحبت بچه ها نسبت به دیگران نمی توانی پیدا کنی نه از شما توقعی دارند که در مقابل محبتشان کاری برایشان انجام بد هی و نه یادشان می آید که دعوایشان کرده ای
ونه احساس می کنند که با محبت کردن کوچک می شوند
چقدر بعضی از اوقات دلم می خواهد به کودکی بر گردم
دوست مهربانم فکر نمی کنی میتوانیم از دنیای زیبای آنها بهره ببریم وبا دوستانمان مهربان باشیم حتی آنهایی که به ما پشت کرده اند؟
دلم می خواد نظرت را بدونم
مهربانترین من
کودک که بودم هر وقت مشکلی پیش می آمد
مادر بزرگم می گفت : دخترم خدا" ارحم راحمین" است .
با این واژه بزرگ شدم.
وقتی نماز میخواندم در هر رکعت نام زیبای اورا به رحمن ورحیم بودن وصف می کردم .
حالا که خودم مادر شدم می فهم که مهربانی بی غل وغش یعنی چه ؟ بدون اینکه توقعی از فرزندت داشته باشی عاشقانه به او مهر می ورزی!
وقتی اولین مهر ورز عالم اینگونه به مخلوقاتش عشق می ورزد ودر دلشان شعله محبت می نهد چرا ما که قسمتی از این روح بزرگ را در خود دمیده داریم اینگونه نباشیم ؟
آیا ما حامل بار امانتی که او بر دوشمان نهاده نیستیم ؟
وقتی کتابش را بخوانی چهار بار اورا با صفت" ارحم الراحمین "برترین مهربانان یادشده است .
رحمت الهی بیکرانه است ومرزی برای مهربانی خدا نیست "و رحمتی وسعت کل شیء"
دوست من آیا نمیخواهی با استفاده درست از رحمت عام خداوند ، شایستگی ورود به مهمانسرای خاص اورا دربهشت به دست آوری؟
نیروی محبت از نظر اجتماعی ،نیروی عظیم و موثری است ،بهترین اجتماع ها آن است که با نیروی محبت اداره شود .
محبت زمامدار به مردم ومحبت وارادت مردم به زمامدار .
علاقه ومحبت راهبر و حاکم عامل بزرگی است برای ثبات و ادامه حیات حکومت و تا عامل محبت نباشد رهبر نمی تواند اجتماعی را رهبری کند و مردم را افرادی قانونمند و منضبط تربیت نماید حتی اگر عدالت ومساوات را نیز در آن جامعه برقرار نماید .
امیر مومنان در فرمان خود به مالک اشتر ، زمانی که او به زمامداری مصر منصوب می گردد در نامه 53 نهج البلاغه در باره احساس مهر و محبت به مردم و ملاطفت با آنها صحبت به میان می آورد .
جذبهءمحبت
محبت ومهرورزی ازمباحثی است که همیشه ودرهمه حال مورد توجه تمامی انسانها از زمان آفرینش حضرت آدم تاکنون بوده است ودر اسلام نیز بسیار مورد توجه بوده است ودین اسلام نیز سراسر رحمت و عطوفت است به گونه ای که در برخی روایات آمده که :"هل الدین الا الحب :
آیا دین غیر از محبت چیز دیگری است ؟ دوست داشتن ومحبوب بودن ،مورد علاقه و مطلوب انسانهاست .
انسان وجهان مرهون ومدیون مهرورزی خدا هستند .
پیامبر اعظم (ص) اوج خرد و خرد ورزی را پس از دینداری ، مهربانی ومهر به دیگران معرفی کرده است .
گاهی با کمی گذشت وچشم پوشی می توان همراه خوبی در خوشی وناخوشی هم باشیم واینگونه هرگز در زندگی تنها نمانیم .
دوست داشتن در اخلاق اسلامی جایگاه بلندی دارد و توصیه های فراوانی به آن شده است .رسول مکرم اسلام می فرماید : محکم ترین دستاویز ایمان دوست داشتن برای خدا و دشمنی ورزیدن برای اوست دوست داشتن دوستان خدا و بیزاری جستن از دشمنان خدا وند .
از بزرگترین امتیازات شیعه برسایر مذاهب این است که پایه وزیر بنای اصلی آن محبت است .از زمان شخص نبی اکرم (ص) که این مذهب پایه گذاری شده است ،محبت و دوستی بوده است ،آن جا که در سخن رسول اکرم (ص) جمله "علی و شیعته هم الفائزون " را می شنویم ،گروهی را گرد علی (ع) می بینم که شیفته و مجذوب او می باشند .
